وبلاگicon

قالب وبلاگ

[ پنج شنبه 14 مهر 1398برچسب:, ] [ 22:34 ] [ سجاد ] [ ]

دايره هاي سياه را بشماريد

خطاي ديد

..::همه ي خط ها موازي هستند::..

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:, ] [ 1:21 ] [ سجاد ] [ ]

 

زنی درچهار راه پشت چراغ راهنمایی دست فروشی می كرد


هیچكس به زن توجهی نمی كرد ......


زنی درچهار راه پشت چراغ راهنمایی خود فروشی می كرد


هیچكس به چراغ توجهی نمی كرد......

[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 12:53 ] [ سجاد ] [ ]

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است …

از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شوق گریبان دریدن است

شامم سیه تر است زگیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است

بوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است .

بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر غصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هرس گشت آشنا
روزی
« امین » سزا لب حسرت گزیدن است

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ سجاد ] [ ]

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را
بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که
قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی!

حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان
شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

·
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن فرقى نمی کند گودال آب
کوچکی باشی یا دریای بیکران...

زلال که باشی، آسمان در توست

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ 1:35 ] [ سجاد ] [ ]

[ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, ] [ 1:27 ] [ سجاد ] [ ]

[ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, ] [ 2:24 ] [ سجاد ] [ ]

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:35 ] [ سجاد ] [ ]

[ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:53 ] [ سجاد ] [ ]

این داستانو نخون یا اینکه تا اخر بخون

دختر: می دونی فردا عمل پیوندقلب دارم ؟



پسر: آره عزیز دلم
.
.
.


دختر: منتظرم میمونی ؟



پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم
.
.


دختر: خیلی دوستت دارم
.
.


پسر: عاشقتم عزیزم
.
.


.
.

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به

هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
.
.


پرستار : آروم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
.
.


دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟

در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟



دختر: بی درنگ یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟
!!


چرا به من کسی چیزی نگفته بود ؟
.
. بی امان گریه میکرد""
.
.
.
.

.

.
.
.
.
.
.

: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد

[ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:33 ] [ سجاد ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبگاه

کوچک و باش و عاشق که عشق می داند آیین بزرگ کردنت را بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی.....!
نويسندگان
تبليغات شما
آپلودسنتر آپ98
موضوعات وب
امکانات وب

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 176
بازدید کل : 59285
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 66
تعداد آنلاین : 1

بهترين كدها در sajjad-73.org.ir